تو چه می دانی که رمل و ماسه چیست؟ بعضی از آنها که خون نوشیدهاند ارث جنگ عشق را پوشیدهاند عدهای « حسنالقضا » را دیدهاند عدهای را بنزها بلعیدهاند بزدلانی کز هراس ابتر شدند از بسیجیها بسیجیتر شدند آی، بیجانها ! دلم را بشنوید اندکی از حاصلم را بشنوید تو چه میدانی تگرگ و برگ را غرق خون خویش، رقص مرگ را تو چه میدانی که رمل و ماسه چیست بین ابروها رد قناصه چیست تو چه میدانی سقوط « پاوه » را « باکری » را « باقری » را « کاوه » را هیچ میدانی « مریوان », ...ادامه مطلب